(3جلسه)
همان طور که از بزرگان وارد است، صحبت در مورد شخصیت حضرت زهرا(عليهاالسلام) حقیقت "و ما أدراک" است و اگر بگوییم بحث در این امر، فقط قطرهای از دریای بیکران حضرتش است، اغراق نکردهایم.
با این حال، مجالس اهلبیت(عليهمالسلام) به ویژه در ایام ولادت و شهادت ایشان، فرصت غنیمتی است برای چشیدن همین یک قطره و الگوبرداری صحیح از سیرهی آنان، که دل را از زنگار گرفتاریها پاک میکند و آلودگیها را از وجود میزداید. اما تداوم این فیض، منوط به این است که در زندگی عملی خود، از آن بهره بگیریم.
در شأن حضرت زهرا(عليهاالسلام) همین بس که طبق حدیث رسول اکرم(صلّیاللهعليهوآله) خداوند با خشم فاطمه(عليهاالسلام) خشمگین میشود و با رضایت او، راضی میگردد؛ که این موضوع عظیم، به اوج مظهریت حضرت زهرا(عليهاالسلام) در صفات جمال و جلال الهی برمیگردد.
دیگر آنکه لقب امّأبیها برای فاطمه(عليهاالسلام) در حقیقت، همان حدیث قدسی "لَولا فاطمة(عليهاالسلام) لَما خَلَقتُکما" است. یعنی آنچه را که پیغمبر(صلّیاللهعليهوآله) داشت، فاطمه(عليهاالسلام) ظهور داد و اگر او نبود، حقیقت عالی وجود پیامبر(صلّیاللهعليهوآله) در هستی به ظهور نمیرسید.
واضح است که هر چه کمالات انسان، بیشتر ظهور پیدا کند، انسان از این ظهور، لذت بیشتری میبرد؛ و حال، این، فاطمه(عليهاالسلام) است که ظهور همهی کمالات خداوند است!
به هر حال، ما اهلبیت(عليهمالسلام) را دوست داریم؛ ولی این، کافی نیست و باید آنان را بشناسیم و از آنان پیروی کنیم. چرا که اساسیترین راه برای ارضای نیروهای فطری، اسوهپذیری است و زیباترین نوع اسوهپذیری هم، اقتباس است؛ یعنی تقلید آگاهانه از کسی که شایستگی الگو شدن دارد.
در واقع، محبت اگر با معرفت به محبوب عجین شود، محب را به سوی اقتدای عاشقانه و جانفشانی در سیرهی محبوب میکشاند؛ و این، همان مودّت است که به عنوان حقّ رسالت، از ما خواستهاند.
نظرات کاربران